«علم منطق» هگل، در دست انتشار

علم منطق
علمِ منطق بنیادی‌ترین اثرِ گئورگ ویلهلم فریدریش هگل و، در حقیقت، مبنای کلِ نظامِ فلسفیِ اوست. این اثر را از حیثِ دامنه و ژرفا با پارمنیدسِ افلاطون، متافیزیک و ارگانونِ ارسطو، نقدِ عقلِ محضِ کانت و پژوهش‌های منطقیِ هوسرل مقایسه کرده‌اند. هگل در این اثر در واقع سنتِ منطقی‌ـ‌متافیزیکیِ مغرب‌زمین را به تحقق و تمامیتِ نهایی‌اش می‌رسانَد. از دیدگاهِ او، «منطق» و «متافیزیک» نه دو علم یا رشتهٔ فلسفیِ جداگانه، بلکه ضرورتاً علمی واحد و یگانه‌اند، زیرا هگل اثبات می‌کند که میانِ «روش» و «موضوع» تمایزی از آن قسم که از دکارت به این سو فلسفه را به خود مشغول داشته بود وجود ندارد. از این رو، در علمِ منطق با مباحثِ صرفاً منطقی ــ از قبیلِ آنچه در کتبِ منطقِ صوری تعلیم داده می‌شود ــ سروکار نداریم. در عوض، در آنچه هگل «قلمروِ سایه‌ها»، «قلمروِ ذاتیت‌های بسیط»، «قلمروِ تعین‌های محضِ اندیشه» می‌نامد، به نظاره‌ٔ حرکت و بسطِ خودِ اندیشه‌ورزی (Denken)، حرکت و بسطِ نفس‌الامر (die Sache)، می‌نشینیم: هستی، نیستی، شدن، کمیت، کوانتوم، وحدت، کثرت، تناهی، نامتناهیت، ذات و نمود، علت و معلول، جوهر و عَرَض، مفهوم، حکم، قیاس، مکانیسم، شیمیسم، غایت‌شناسی، زندگی، شناخت، و ایدهٔ مطلق…