بر این عقیده بودم، و هنوز هم معتقدم، که راهي را کشف کرده‌ام که فلسفه ‌باید در آن خود را به مرتبۀ علمي بدیهی ارتقا دهد. من این [کشف] را متواضعانه اعلام کردم، نشان دادم که چگونه بر اساسِ این ایده کار کرده‌ام، چگونه اکنون مطابق با وضعیتِ دگرگون‌گشته می‌بایست بر اساسِ این ایده کار می‌کردم، و عملی‌کردنِ این طرح را آغاز کردم. چنین کاري طبیعی بود. اما این نیز به همان اندازه طبیعی بود که دیگر صاحب‌نظران و فعالانِ [عرصۀ] علم، ایده‌ام را بررسی، آزمون و ارزیابی کنند، و طبیعی بود که حال اگر دلایلي درونی یا بیرونی بر نارضایتی از راهي که من می‌خواستم علم را بدان هدایت کنم دارند، بکوشند کذبِ [ادعای] مرا اثبات کنند. اما نمی‌توان درک کرد که چه سودي داشت که ادعای مرا عملاً بدونِ هرگونه آزمودن مردود بشمرند [و] دست‌بالا به خود زحمت دهند تا ادعای‌ام را تحریف کنند [و] از هر فرصتي استفاده کنند تا به تُندترین شیوه به آن ناسزا گویند و به بادِ انتقادش بگیرند.